مسکن و شهرسازی

اخبار و سیاستهای ساخت و سازهای شهری ایران و جهان

فرهنگ آپارتمان نشيني حلقه مفقوده زندگي شهري

نويسنده : مرجان حاجي حسني

 خسته و کوفته از سر کار آمده بود و مي خواست بعد از يک روز پرکار حسابي استراحت کند اما سرش را که روي بالش گذاشت صداي گوپ گوپ ضبط همسايه روبه رويي روي اعصابش چنان فشاري وارد کرد که ناچار شد يک بالش ديگر روي گوش هايش بگذارد تا شايد صدا کمتر به گوشش برسد. اما فايده اي نداشت. صدا آنقدر نافذ بود که بالش هم فايده اي نداشت. به هر بدبختي که بود خودش را قانع کرد تا به همين وضع عادت کند و سعي کند بخوابد. تازه چشمش گرم شده بود که يک سر و صداي مهيب او را از جا پراند. خوب که گوش کرد فهميد صداي خداحافظي کردن همسايه طبقه پايين با مهمان هايشان است اما اين خداحافظي کردن آنقدر طولا ني و پر سروصدا بود که به يک پديده آزاردهنده تبديل شده بود. آن طرف تر پسرکي که گويا بچه مهمان ها بود داخل ماشين پدرش نشسته بود و دستش را روي بوق گذاشته و تا جايي که توان داشت روي بوق فشار ميآورد. خانواده اش آنقدر غرق صحبت هاي قبل از خداحافظي بودند که يادشان رفته بود تقريبا نيمه شب است و ممکن است همسايه ها در خواب باشند. خلاصه مهمان هاي همسايه با تمام سر و صداها و هياهوهايشان رفتند و فضا کمي آرام تر شد اما هنوز صداي ضبط همسايه روبه رويي قطع نشده بود، اما هرچه بود بهتر از سر و صداي مهمان هاي طبقه پاييني بود. تصميم گرفت که ديگر هر طور شده بخوابد و به سر و صداهاي اطراف توجه نکند چرا که فردا صبح ساعت 6 بايد سر کار مي رفت.
در همين فکرها بود که حس کرد سقف در حال سوراخ شدن است. صداي جرجر شديدي به گوش مي رسيد. يادش افتاد کودک همسايه طبقه بالا  تازه راه افتاده و پدرش ديروز برايش يک روروئک خريده بود و حالا  کوچولوي نوپا داشت با اشتياق روروئک سواري مي کرد غافل از اينکه کف آپارتمان سراميک است و چرخ هاي روروئک روي کف سائيده مي شود و صداي دلخراشش همسايه طبقه پايين را کلا فه مي کند.
شايد در مخيله پدر و مادر آن کوچولو هم نمي گنجيد که همسايه طبقه پاييني از صداي روروئک کودک نوپاي آنها در رنج و عذاب است. اما خب نمي شد ذوق و شوق پدر و مادري را که از قدم برداشتن کودکشان شاد هستند کور کرد و به  آنها تذکر داد. بايد با همه آنها کنار آمد.
تيک تيک ساعت نشان مي داد که ساعت از نيمه شب هم گذشته و او هنوز به خواب نرفته بود. سر و صداها يکي يکي اضافه مي شد و او با اضافه شدن هر صدايي کلا فه تر! ناگهان صداي دلخراشي به گوش رسيد که او را از جا پراند! اين بار واقعا نمي دانست صداي چيست؟ سنگيني پلک هايش و سنگيني سرش قدرت تشخيص را از او گرفته بود اما دقيق تر که شد يادش آمد در کوچه بغلي آپارتمان جديدي در حال ساخت است و از  آنجايي که روزها نمي توانند مصالح و تيرآهن را در خيابان حمل کنند ناچارند نيمه شب مصالح را به محل ساختمان سازي بياورند و پياده کنند. صداي آجرهايي که به يکباره از کاميون روي زمين ريخته مي شد همان صداي گوش خراشي بود که او را از جا پرانده بود.
خلاصه با هر بدبختي که بود خوابيد. اما سر و صداها چندين بار او را از خواب پراند. صبح با خستگي  و اعصاب ناراحت از خواب بيدار شد و براي رفتن به سر کار از خانه بيرون آمد. ساعت 6 صبح بود و اکثر همسايه ها در خواب بودند.
به محض اينکه پايش را داخل کوچه گذاشت احساس کرد  سرش خيس شده. اول فکر کرد اشتباه مي کند اما تصورش درست بود. يکي از همسايه ها کله سحر از خواب بيدار شده بود و داشت بالکن خانه اش را مي شست شايد به اين تصور که آن موقع صبح کسي در کوچه نيست و آب روي سر کسي نمي ريزد اما غافل از اينکه ...
خلاصه دردسرهاي زندگي آپارتمان نشيني بعضي وقت ها آنقدر زياد مي شود که ساکنان آپارتمان را حسابي کلا فه مي کند.

انسان و مسکن

انسان موجودي اجتماعي است که کمال او در ارتباط با جامعه وبرقراري روابط مناسب با افراد جامعه رقم مي خورد. متاسفانه در دنياي امروزي به دليل پيشرفت علم و ماشيني شدن بسياري از خدمات افراد اشتغال هاي کاذبي براي خويش به وجود آورده اند و در عوض از بسياري از ضروريات باز مانده اند. امروزه افراد کمتر به برقراري ارتباط عاطفي با يکديگر مي پردازند وبيشتر اسير ظواهر شده اند لذا بسياري از حقوق انساني به دست فراموشي سپرده شده است چرا که بيشتر خواسته ها بر محور خويشتن مي چرخد. امروزه بر خلاف گذشته همسايگان با يکديگر ارتباط کمي دارند و چه بسا پس از سالها حتي نام فاميل يکديگر را نمي دانند و اين درحالي است که ما انسانها هميشه به يکديگر نيازمند هستيم. کمترين مرتبه اين نياز همان ارتباطات عاطفي ميان شهروندان است که امروزه بسيار مورد بي توجهي قرار گرفته است.
ثمره اين سردي ارتباطات نيز به صورت انواع و اقسام بيماري هاي رواني بروز خواهد کرد که انسان بدست خويش موجبات آن را فراهم ساخته است و نتيجه قرن حاضر براي انسان متمدن امروزي چيزي جز تنهايي نبوده است. لذا در اين نوشتار مختصر برآن شديم تا با بيان اهميت ارتباط با همسايه از لسان آيات و روايات ومنافع و مضرات مترتب بر اين ارتباط يا عدم آن اندکي اين احساس را در خويش به وجود آوريم که بيش از گذشته به مساله ارتباط با همسايگان بپردازيم و خود را ملزم به برقراري اين ارتباطات کنيم آن هم ارتباطاتي سالم و با رعايت تمام جوانب حقوقي افراد تا مبادا با عدم رعايت حقوق اين روابط جنبه منفي به خود بگيرد.

سکونت انسان

در اينکه انسان اجتماعي است و زندگي او بايد به صورت اجتماع و دسته جمعي باشد شکي نيست زيرا نيازمندي هاي انسان ايجاب مي کند که با همکاري ساير هم نوعان خود به رفع آنها بپردازد، هر فردي عهده دار کاري شود وهر گروهي مشکلي را حل کند تا زندگي براي همه سعادت بخش و دلپذير گردد. اما آنچه در اين پژوهش به آن خواهيم پرداخت پيرامون مساله مسکن، همان عاملي که بدون وجود آن امکان جمع شدن افراد در يک جامعه کوچک يا بزرگ منتفي خواهد بود.  لذا در ابتدا به طور اجمال به انواع مسکن و محاسن و مشکلات هر يک خواهيم پرداخت. 

خانه هاي تک واحدي

مسکن به معناي محل سکونت جايي است که انسان درآن زندگي مي کند و انواع متفاوتي دارد.  خانه هاي تک واحدي يکي از انواع مسکن بوده و غالبا از يک محيط باز مانند حياط تشکيل شده و همچنين مشتمل بر محلي بسته مي باشد که داراي سقف بوده و افراد در آنجا زندگي مي کنند.  البته امروزه بدليل افزايش جمعيت کمتر شاهد چنين خانه هايي مي باشيم خصوصا در شهرهاي بزرگ غالبا خانه هاي جديد را به صورت آپارتماني بنا مي کنند.

منافع خانه هاي تک واحدي

اين خانه ها منافع بي شماري دارد که به چند مورد محدود آن اشاره مي کنيم.  از جمله اينکه حريم خانواده در آنها محفوظ مي ماند و آزادي و استقلال خانواده نيز خدشه دار نمي شود چرا که منازل تک واحدي با فاصله از يکديگر مجزا شده اند و هر قطعه از زمين به يک خانواده مشخص اختصاص پيدا مي کند برخلاف منازل آپارتماني که در هر قطعه از زمين منازل زيادي احداث مي شود. تامين آرامش يکي ديگر از ويژگي هاي مثبت اين منازل مي باشد چون ارتباط منازل با يکديگر اندک مي باشد لذا همسايه ها کمتر از آلودگي هاي صوتي ناشي از خانه هاي مجاور رنج مي برند. از طرفي حياط جاي مناسبي براي بازي کودکان است و به آنها اجازه مي دهد باآرامش خاطر در حياط به بازي بپردازند خصوصا که نظارت والدين نيز بر آنان به آساني صورت مي گيرد.  حياط جاي مناسبي براي پرورش گل وگياه است و استفاده از منظره زيباي حياط و استفاده از هواي مطبوع بدون مزاحمت ديگران از مشخصات خانه هاي ويلايي است.  زنان خانه دار نيز در اين خانه ها آزادانه تر مي توانند کارهاي روزانه خود را انجام دهند چرا که وجود حياط امکانات ويژه اي را براي آنان فراهم مي کند.  البته مواردي که ذکر شد تنها گوشه کوچکي از منافع منازل تک واحدي بود اما از آنجايي که بيشتر هدف ما در اين پژوهش پيرامون ارتباط همسايه ها ست لذابيش از اين به آن نمي پردازيم.

معايب خانه هاي تک واحدي

يکي از معايب اين خانه ها عدم استفاده بهينه از امکانات زمين است.  همانطور که قبلا ذکر کرديم در اين خانه ها قطعات گسترده اي از زمين تنها به يک خانواده اختصاص مي يابد. لذا افراد کمتري را در خود جاي مي دهد و هزينه زياد ساخت تاسيسات زير بنايي به شهر تحميل مي شود.  هزينه ساخت خيابان، لوله هاي آب، فاضلاب ها، تلفن، برق، لوله گاز، کابل تلويزيون، تامين روشنايي خيابان، نظافت و نگهداري خيابان همگي چند برابر خواهد شد چرا که تعداد خانه ها در هر واحد زمين افزايش پيدا کرده و وسعت شهر افزايش مي يابد. يکي از مهمترين مشکلات اينگونه از منازل پراکندگي مراکز جمعي است.  در واقع دور شدن از مراکز خريد و تفريح و اداره ها و... بدليل فاصله زياد خانه ها با آن اماکن استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي را غير اقتصادي مي کند. چرا که عمومااين فواصل بيش از آنست که پياده طي شود.

آپارتمان

آپارتمان خانه اي است داراي چندين پرت (منزل) خانه با چندين آشکوب (طبقه) خانواده ها در يک قلمرو معين همسايگي زندگي مي کنند ولي خدمات عمومي و فضاهاي تفريحي بطور مشترک در دسترس آنان قرار مي گيرد.

محاسن خانه هاي آپارتماني

فراهم شدن محيط اجتماعي شايسته براي تربيت بهتر کودکان.  چرا که در اينگونه از منازل افراد ارتباط نزديکي با يکديگر دارند.  لذا محيطي مساعد براي برخوردهاي اجتماعي مناسب کودکان فراهم خواهد آمد و اين مساله شامل حال بزرگسالان نيز مي شود. خانواده ها به طورطبيعي شبکه روابط اجتماعي خود و فرزندانشان را گسترش مي دهند و آنها به عضوي از يک خانواده بزرگ تبديل مي شوند. در اين خانواده بزرگ افراد مختلف با مهارت هاي ويژه و گروه هاي سني متفاوت زندگي مي کنند که هر يک مي توانند اين مهارت ها  را به ديگران منتقل کنند.  به دليل ارتباطات نزديک عاطفي که بين ساکنين آپارتمان بوجود ميآيد افراد در کارها به کمک يکديگر شتافته و همه مشتاقند که از کودکان  يکديگر مراقبت کنند. هر شخصي همواره حق انتخاب بين زندگي خصوصي در واحد مسکوني خود يا شرکت در فعاليت هاي اجتماعي را در فضاهاي عمومي مجموعه دارد.  زندگي در اينگونه مجموعه ها حس همکاري داوطلبانه و مسووليت پذيري اجتماعي را به خوبي ترويج مي کند. زندگي در اين مجموعه ها تجربه زندگي هماهنگ گروهي و اشتراکي مبني برروش هاي دموکراتيک را براي همه ساکنان فراهم مي کند. استفاده بهينه از زمين بر پايه حداقل سطح اشغال و تراکم جمعيت بالا يکي از فوايد اين مجموعه ها است چرا که از پي آن هزينه هاي بسياري کاهش مي يابد از جمله نظافت خيابان ها به دليل کم شدن وسعت شهر، تامين روشنايي و...  نزديک شدن مراکز تفريحي و عمومي به دليل اينکه منازل مسکوني سطح کمتري از شهر را اشغال مي کنند.  لذا فاصله اين مراکز نيز کمتر خواهد شد که خود کم شدن هزينه هاي اقتصادي و حمل ونقل را در پي دارد. استفاده از مناظر زيباي اطراف و دورنماي شهر نيز از منافع اين مجموعه هاست که به ساکنان خود عرضه مي دارد.

معايب خانه هاي آپارتماني

آپارتمان معايب زيادي دارد که در اينجا به موارد محدودي از آن اشاره مي کنيم. آپارتمان براي خانواده هاي بچه دار ايده آل نيست زيرا والدين براي عدم ايجاد مزاحمت براي ساير همسايه ها از بازي بچه ها در درون واحدهاي مسکوني جلوگيري مي کنند.  اين محدوديت کودکان را از حرکات طبيعي مورد نيازشان محروم مي کند که در نتيجه سبب به وجود آمدن رفتارهاي غيراجتماعي گوشه گيري و تماشاي بيش از حد تلويزيون در آنها خواهد شد. همچنين والدين ممکن است مانع بازي کودکان در حياط شوند زيرا نظارت بر آنها ممکن نيست زيرا پنجره تمام خانه ها مشرف به حياط نمي باشد.  سايه ا ين آپارتمان ها بر روي ساختمان هاي اطراف افتاده لذا ساکنان اين ساختمان ها از دريافت تابش خورشيد محروم مي گردند.  فرم فيزيکي اين محيط هاي مسکوني نقش اساسي در ارتکاب جرم بازي مي کنند. به علت عدم نظارت بر فضاهاي عمومي در ورودي ساختمان برروي هر کسي باز بوده و در نهايت ساکنان نسبت به جرم  و خشونت هاي اجتماعي آسيب پذير هستند. 
اين روزها در شهرهاي بزرگ اکثر شهرنشينان، آپارتمان نشين هستند و ديگر از خانه هاي حياط دار خبري نيست. ديگر حوض آب و هندوانه شناور در آن به باد فراموشي سپرده شده و ديگر سفره افطار مادربزرگ روي تخت ها  و در حياط پهن نمي شود و قل قل سماور در گوشه حياط به گوش نمي رسد. صداي توپ بازي بچه ها آن طرف حياط هم مدتهاست خاموش شده و جاي خود را به خانه هاي (30-40) متري آپارتماني داده.

فرهنگ آپارتمان نشيني رعايت نمي شود

عباس جليلوند يک شهروند تهراني است.  او که مدتهاست در يک آپارتمان 60 متري اجاره اي زندگي مي کند در اين باره مي گويد: در واقع آپارتمان در حکم يک خانه است که مالکيت  آن در انحصار چندين نفر است چون همه افراد يک آپارتمان با يک کليد در را باز مي کنند و وارد مي شوند اما  آيا به راستي فرهنگ آپارتمان نشيني در کشور ما جاافتاده و آيا قوانين آپارتمان نشيني رعايت مي شود؟
اودر پاسخ سوال خود مي گويد: متاسفانه علي رغم گسترش آپارتمان نشيني در اکثر شهرهاي کشور فرهنگ آپارتمان نشيني در ايران آن چنان که بايد و شايد جانيفتاده و هنوز مردم حق همسايه ها را به درستي ادا نمي کنند.
اين شهروند ادامه داد: با توجه به زندگي هاي ماشيني، اين روزها اکثر افرادي که در يک آپارتمان زندگي مي کنند همديگر را نمي شناسند و همان طور که گفتم آپارتمان، خانه بزرگي است که مالکيت آن در انحصار چندين خانواده است لذا در اين خانه بزرگ که اعضايش همديگر را نمي شناسند مسائلي چون دزدي زياد پيش ميآيد چرا که هرکس وارد آپارتمان شود همسايه ها تصور مي کنند که شايد مهمان همسايه ديگر باشد يا شايد هم عضوي از اعضاي خانواده آنها!  و همين ناآشنايي ها در ايجاد مسائلي چون دزدي در آپارتمان ها تاثيرگذار خواهد بود.

مسائل کوچک آپارتمان ها هم حائز اهميت است

مريم حامدي هم شهروند ديگري است که از مشکلات زندگي آپارتماني حرف مي زند و مي گويد: متاسفانه با گذشت اين همه سال از آپارتمان نشيني تهراني ها، هنوز اکثر مردم قوانين آپارتمان نشيني را رعايت نمي کنند. هنوز خيلي از مردم به مسائل ساده آپارتمان نشيني هم توجه نمي کنند به عنوان مثال اگر وارد بسياري از آپارتمانها شويم با کمال تاسف مي بينيم که بسياري از ساکنان آن کفش هاي خود را کنار در خانه درآورده و وارد خانه شده اند. اين مسئله منظره بسيار زشتي به آپارتمان مي دهد و در حالي که با تهيه يک جا کفشي دردار و جاسازي آن در گوشه اي از ورودي خانه اين مشکل حل خواهد شد اما کيست که رعايت کند؟!
 او معتقد است اگر مردم  کمي به خود زحمت دهند و به مسائل جزئي اهميت دهند همين مسائل جزئي روي هم انباشته نمي شود و مشکلا ت بزرگتر را نمي آفريند.
مريم حامدي در ادامه به يک ضرب المثل اشاره مي کند و مي گويد: هميشه شنيده ايم که مي گويند اگر مي خواهيد به شکار پلنگ برويد حواستان به پشه هاي اطراف باشد چون اگر در لحظه شکار يک پشه توي گوشتان وز وز کند تمرکزتان به هم مي خورد و از شکار باز مي مانيد.
و با اشاره به اين مطلب مي گويد: مشکلات کوچک آپارتمان نشيني هم درست مثل همان پشه ها هستند که آدم را از رسيدن به اهداف بزرگتر منع مي کنند و از آنجائي  که خانه امن ترين و مهم ترين رکن هر خانواده اي است نبايد با بي توجهي خود آن را تبديل به محيطي عذابآور براي خود و همسايه ها کنيم.

دعواي همسايه ها ما را کلافه کرده

مينا سعادتمند شهروند ديگري است که در اين باره مي گويد: ما هم مثل اکثر مردم تهران آپارتمان نشين هستيم اما  اي کاش نبوديم. اي کاش آن قدر توانايي مالي داشتيم که يک خانه از آن خودمان داشته باشيم حتي يک خانه 40 متري!
اوادامه مي دهد: دختر من امسال کنکور داشت و من و پدرش تمام شرايط را براي درس خواندن او مهيا کرده بوديم اما متاسفانه همسايه هاي محترم تمام زحمات ما را به باد دادند.
سعادتمند با بيان  اين مطلب گفت: در طبقه بالا ي ما زن و شوهر جواني زندگي مي کنند که چند ماه بيشتر از  ازدواجشان نگذشته است. اما متاسفانه در اين مدت کوتاه به اين نتيجه رسيده اند که با هم تفاهم ندارند لذا ما هر شب شاهد دعوا و کتک کاري شديد آنها هستيم و سرو صداي اين دعوا به قدري آزار دهنده است که گويا در خانه ما دعوا مي کنند. صداي شکسته شدن ظروف يکي پس از ديگري و پرتاب وسايل به سمت در و ديوار ما را کلافه کرده اما کاري از دستمان بر نميآيد و نمي توانيم به آنها تذکر دهيم چون مسئله اي نيست که بتوان به راحتي مطرح کرد.
او افزود: وقتي سر و صداي دعواي آنها بلند مي شود، دخترم عصبي مي شود و هيچ کاري هم نمي تواند انجام دهد. هر راهي را که فکرش را بکنيد امتحان کرده ايم. در گوش هايش پنبه گذاشته اما بي فايده است چون وقتي آنها در طبقه بالا دعوا مي کنند سقف خانه ما به لرزش در ميآيد و بعضي وقت ها واقعا مي ترسيم که سقف روي سرمان خراب شود. او گفت: خلاصه اين روزگار ماست. در نزديکي منزل ما هم کتابخانه اي نيست که دخترم براي درس خواندن در آنجا ثبت نام کند و به ناچار اين وضعيت را تحمل کرد و نتيجه  کنکورش هم اصلا مطلوب نبود. اما باز هم کاري از دست من و پدرش برنيامد و حالا دخترم دچار افسردگي شد. اما معلوم نيست چه کسي بايد جوابگو باشد؟!

رعايت نظافت آپارتمان هم يک اصل است

يک شهروند ديگر در اين باره مي گويد: نظافت آپارتمان از ديگر مسائلي است که بايد رعايت شود اما متاسفانه در هر آپارتمان افرادي هستند که به اين مساله اهميت نمي دهند و با بي توجهي خود ساير همسايه ها را ناراحت مي کنند.
او ادامه داد: ساعت بيرون گذاشتن زباله ها همواره از تلويزيون اعلام مي شود اما کو گوش شنوا؟!
اين روزها هم با مکانيزه شدن سيستم حمل زباله مشکل حل نشد. چرا که وقتي مردم رعايت نکنند مسوولين قادر به تحولات عظيم نخواهند بود.
او گفت: با وجود اينکه اين روزها سر هر کوچه اي يک سطل زباله مکانيزه قرار گرفته اما متاسفانه شهروندان به خود زحمت نمي دهند که زباله هاي خود را تا سر کوچه ببرند و آنها را هر ساعتي که مايل هستند دم درب آپارتمان مي گذارند. ضمن اينکه علي رغم آموزش هاي فراوان هنوز هم زباله هاي تر و خشک را از هم جدا نمي کنند و بسياري موارد مي بينم که حين خروج زباله ها از منزل به سالم بودن نايلون آن توجه نکرده و اکثر مواقع آب زباله  از پارگي هاي نايلون روي زمين مي ريزد و پله هاي آپارتمان با حالت زشتي  آلوده مي شود و بوي نامطبوعي آپارتمان را پر مي کند.
از طرفي همسايه هاي سيگاري هم متاسفانه رعايت نمي کنند و نه تنها در فضاي بسته آپارتمان سيگار مي کشند بلکه فيلتر سيگار خود را در راهروهاي آپارتمان مي اندازند و ذره اي توجه نمي کنند که ساير همسايه ها هم ناچارند دود سيگار آنها را تحمل کنند و دم نزنند. 
يک کارشناس در اين باره مي گويد: خواه ناخواه آپارتمان نشيني اين روزها برمردمان شهرنشين حاکم شده اما رعايت برخي موارد مي تواند مشکلات موجود بر سر راه مردم را حل کند. يکي از اين موارد وقت شناسي است. چرا که اکثر همسايه ها زمان برخي کارهاي خود را رعايت نمي کنند. به عنوان مثال نيمه شب شروع به جابه جا کردن دکوراسيون منزل مي کنند و توجه هم نمي کنند که سر و صداي اين جابه جايي چه به روز همسايه ها مي آورد.مساله بعدي رعايت نظافت است و بعد از آن رعايت مسائلي چون بستن در و راه انداختن مهمان و توجه به همسايه  طبقه پاييني و بالايي.







متن امنیتی


گزارش تخلف
بعدی